سپیده

سپیده

******************
سپیده

سپیده

******************

خدای پسرهمسایمان!!!!!!!!


مادرم میگفت شنیدم پسر همسایه خیلی مومن است. نمازش ترک نمی شود.
  
زیارت عاشورا می خواند. روزه میگیرد. مسجد میرود ... خیلی پسر با خداییست ...

لحظه ای دلم گرفت ... در دل فریاد زدم باور کنید من هم ایمان دارم ...
 
نماز نمیخوانم ولی لبخند روی لبهای مادرم خدا را به یادم میاورد ...
 
دستهای پینه بسته پدرم را دستهای خدا میبینم ...

زیارت عاشورا نمیخوانم ولی گریه یتیمی در دلم عاشورا برپا میکند ...
 
نه من روزه نمیگیرم ولی هر روز از آن دخترک فال فروش فالی را میخرم که هیچوقت نمیخوانم ...
 
مسجد من خانه مادربزرگ پیر و تنهایم است که با دیدن من کلی دلش شاد میشود ..

خدای من نگاه مهربان دوستی است که در غمها تنهایم نمیگذارد ...
 
برای من تولد هر نوزادی تولد خداست و هر بوسه عاشقانه ای تجلی او ...
 
مادرم ... خدای من و خدای پسر همسایه یکیست ...
 
فقط من جور دیگری او را میشناسم و به او ایمان دارم ...


 
خدای من دوست انسانهاست نه پادشاه آنها

نظرات 4 + ارسال نظر
reza دوشنبه 27 آذر 1391 ساعت 12:46 ق.ظ http://rose911.rozblog.com

خدای من هم دوست انسانهاست هم پادشاه آنها

fati چهارشنبه 15 آذر 1391 ساعت 11:51 ب.ظ

قدیمی بووووووووووووووود ولی هزار بارم بخونم ازش سیر نمیشم
قشششششششششششششنگ بود

میثم پنج‌شنبه 2 آذر 1391 ساعت 12:26 ب.ظ http://www.misam.blogfa.com

میثم سه‌شنبه 30 آبان 1391 ساعت 03:05 ب.ظ http://www.misam.blogfa.com

چه جالب همشهری ایم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد