ساحل سرخ!!!!!!!!!!!!!!!

ساحل سرخ در ۳۰ کیلومتری شهر پانجین چین قرار دارد. این ساحل نام خود را از ظاهر قرمز رنگ خود گرفته است.

آنچه باعث ایجاد این رنگ قرمز می شود نوعی گیاه قرمز رنگ است که در خاک شور می روید. این گیاهان در طول تابستان سبز هستند، ولی با رسیدن پاییز کم کم قرمز رنگ می شوند و منظره ای شبیه به یک فرش قرمز رنگ به وجود می آورند. بخش عمده این ساحل به صورت یک منطقه حفاظت شده و دور از دسترس عموم قرار دارد. اما بازدیدکنندگان می توانند از بخش های آزاد آن دیدن کنند.

چیـن؛ کشـور خـودکـشی !

در هر دو دقیقه در کشور چین یک نفر سعی می کند خودکشی کند، رسانه های دولتی می گویند این آمار یکی از بالاترین نرخ خودکشی در جهان است. به گزارش سرویس اجتماعی فرارو، بر اساس اطلاعات موسسه کنترل و پیشگیری از بیماریها در چین، چین با ۲۵ درصد کل آمار خودکشی در جهان با نرخ متوسط سالانه ۲۸۷٫۰۰۰ نفر (در هر دو دقیقه یک نفر)، و ۲٫۰۰۰٫۰۰۰ تلاش برای خودکشی ناموفق، در صدر کشورهای جهان قرار گرفت، تا نشان دهد که این کشور اگر چه از نظر اقتصادی جهان را در دست خود گرفته، ولی در چنین مواردی نیز رتبه اول را داراست.

پنجمین دلیل مرگ و میرها در چین، خودکشی است و روز به روز این آمار بویژه در سنین جوانی و نوجوانی (۱۵ تا ۳۴ ساله) افزایش می یابد. بیشترین تعداد خودکشی ها در جوانان، مربوط به دانش آموان دبیرستانی، دانشجویان و کارمندان و والدین جوانی هستند که تحت فشارهای سیاستهای دولت کمونیست چین بشدت از فشارهای شغلی و یا تحصیلی رنج می برند.

سیستم آموزشی جاری چین، فشار و انتظار بسیار بالا و خارج از توانی را از دانش آموزان می طلبد. دانش آموزان و دانشجویان علاوه بر استرس شدید تحصیلی تحمیلی سنگین، مسائل مختلف مرتبط به نگرانیهای شغلی مربوط به آینده و همچنین مسائل عاطفی و بلوغ را نیز تجربه می نمایند. درحالی که والدین جوان تحت فشارهای استرس زای شدید هزینه های بالای زندگی، مشکلات سنگین شغلی و تعلیم و تربیت فرزندان شان قرار دارند. استرس، احتمال کلی افسردگی را افزایش می دهد که دلیل اولیه خودکشی در چین است. عکس های خبرگزاری رویترز خودکشی های متعدد و به شکل ها مختلف در این کشور آسیایی را نشان می دهد.

جزیره ی طبیعی درقلب آلمان!!!!

ساختمان یک کاراژ بزرگ در زمان جنگ جهانی و در واقع یک آشیانه برای تعمیرات کشتی ها و هواپیما ها بوده است. این آشیانه یکی از بزرگترین سازه های بشر است که بدون ستون پا بر جا است. در حال حاضر این سازه به یک جاذبه گردشگری در آلمان تبدیل شده است. به یک تفریحگاه و جزیره مصنوعی در وسط خشکی ... این تفریحگاه که مساحتش به اندازه 8 زمین فوتبال است با داشتن سرپوش میتواند حتی در زمستان هم پذیرای مسافرانش باشد. علاوه بر ساحل جنگل های استوایی نیز در این تفریحگاه شبیه سازی شده است که با 50 هزار درخت تزئیین شده است.

ا*ی*ف*ل*=ایفل

** برج ایفل (پاریس)**

برج ایفل توسط معماری به نام «گوستاو ایفل» در سال ‌‌١٨٨٩ میلادی به عنوان هسته‌ی مرکزی نمایشگاه بین‌المللی شهر پاریس ساخته شد. این برج تا ‌‌١٠ سال پس از ساخت بدون آسانسور بود و بازدیدکنندگان مجبور بودند برای دیدن منظره‌ی شهر پاریس از هزاران پله بالا بروند تا اینکه در سال ‌‌١٨٩٩ میلادی برج ایفل به آسانسور مجهز شد.

برج ایفل در سال‌های بعدی به میله‌های حفاظتی با هدف جلوگیری از اقدام به خودکشی بازدیدکنندگان مجهز شد؛ هرچند تا به حال نزدیک به ‌‌٥٠٠ نفر با پرتاب کردن خود از برج ایفل اقدام به خودکشی کرده‌اند. اکنون برج ایفل به فناوری‌های مدرن مانند آسانسورهای هیدرولیکی و دستگاه‌های امنیتی مجهز به اشعه‌ی ایکس مجهز شده است.
نکته‌ی جالب توجه درباره‌ی برج ایفل، نحوه‌ی رنگ‌آمیزی آن است. طبق گفته‌ی مسوولان این برج، یک گروه ‌‌٣٠ نفره از نقاشان برای رنگ کردن این برج به ‌‌١٨ ماه زمان نیاز دارند. ارتفاع برج ایفل نیز بر اساس درجه‌ی حرارات هوا تا ‌‌١٥سانتی‌متر تغییر می‌کند و در هوای شفاف و تمیز می‌توان تا ‌‌٤٠ مایل دورتر را از بالای این برج مشاهده کرد. برج ایفل که در کنار رود «سن» واقع شده است، تا سال ‌‌١٩٢٩ میلادی مرتفع‌ترین ساختمان جهان و نماد شهر پاریس بود و در حال حاضر در کنار موزه‌ی «لوور» و کاخ «ورسای»، یکی از سه جاذبه‌ی اصلی گردشگری پاریس به شمار می‌رود.

پسرکشاورز

 A farm boy accidentally overturned his wagon load of corn in the road. The farmer who lived nearby came to see what had happened. " hey boy " , he called out, " forget your trouble for a moment and come on in and have dinner with us. Then i will help you get the wagon up." " that is very nice of you", the boy answered , "But i don't think Pa would like me to do it."
"Oh, come on, son," the farmer insisted. "Well, ok," the boy finally agreed. "But pa won't like it." After a hearty dinner , the boy thanked his host. " I feel a lot better now , but i know pa is going to be upset." " I don't think so," said the neighbour . " By the way, Where is your pa?"
" He is under the wagon."
 


پسر روستایی واگن پر از ذرت خود را در جاده سرنگون کرد. کشاورزی که در آن نزدیکی زندگی می کرد ، آمده بود تا ببیند چه اتفاقی افتاده. او با صدای بلند گفت : آهای پسر ، ناراحتی هایت را فراموش کن و به خانه ما بیا و شام را با ما صرف کن. بعد من کمک می کنم که واگن را راست کنی.
پسر جواب داد: شما خیلی لطف دارید ، ولی فکر نمی کنم بابام بخواهد من این کار را بکنم.
کشاورز با اصرار گفت : آه بیا برویم پسرم.
بالاخره پسر موافقت کرد و گفت: بسیار خوب ، باشد ، ولی بابام دوست ندارد.
بعد از شام صمیمانه ، پسر از میزبانش تشکر کرد و گفت : حالا حالم خیلی بهتر شده ، اما می دانم بابام واقعا عصبانی خواهد شد.
همسایه گفت : من فکر نمی کنم ، راستی بابات کجاست؟
" او زیر واگن است.